آیلین جونآیلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

ناز نازی مامانی و بابایی

بدون عنوان

دخترم داره خانوم میشه دیگه یاد گرفته از حالت نشسته به چهار دسته پا قرار بگیره میگه دَ دَ میگه نههه بهش میگم بگو مامان ، نگاه میکنه به من و سرش رو برمیگردونه میگه دَ دَ   عشقش نخ یه نخ دستش بدی یه ساعت باهاش بازی میکنه و سرگرم میشه       ...
11 آبان 1393

مراسم شیرخواران

نهمین ماهگرد دخترم با روز علی اصغری مقارن شد دختر منم مثله همه بچه به مراسم شیرخواران رفت تا بیمه حضرت علی اصغر بشه   اینم عکس آتلیه         بعد از مراسم اومدیم پیش بابایی دخترم خسته شده بود خوابش برد     ...
11 آبان 1393

صبحانه در چپلقی

جمعه 18 مهر رفتیم منطقه چپلقی( یه منطقه کوهستانی که دارای آب معدنی که واسه رفع سنگ کلیه خیلی خوبه ولی خیلی هوا سر بود       ...
27 مهر 1393

آیلین جون سرما خورده

سه شنبه شب کنسرت احسان خواجه امیری بود، آیلین جون از بعدازظهر خوابش میومد ولی نمیخوابید بالاخره ساعت 9.30 خوابش برد یه خواب عممممممیق هر چی صداش کردم بیدار نشد و بردمش خونه مادرجون و من و بابایی رفتیم کنسرت   جاتون خالی بعد از کنسرت رفتیم جیگرکی هوا هم خنک شده بود. دختری کمی سرما خورد   . اینم عکسای پروش ماهی که جمعه رفته بودیم و ماهی کبابی...   ...
25 شهريور 1393

دخترم نماز میخونه

چند شب پیش داشتم نماز می خوندم آیلین جون خیلی با تعجب نگام میکرد. نمازم که تموم شد رفتم چادر مقنعه ای که زهرا روز مهمونی سیسمونی براش اورده بود رو اوردم و سرش کردم برای خودمم خیلی جالب بود که سرش رو خم میکرد ...
25 شهريور 1393