دخترم نماز میخونه
چند شب پیش داشتم نماز می خوندم آیلین جون خیلی با تعجب نگام میکرد. نمازم که تموم شد رفتم چادر مقنعه ای که زهرا روز مهمونی سیسمونی براش اورده بود رو اوردم و سرش کردم برای خودمم خیلی جالب بود که سرش رو خم میکرد ...
نویسنده :
مامانی
15:02