آیلین جونآیلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

ناز نازی مامانی و بابایی

من اومدم

به لطف خدای مهربون من زمینی شدم و دنیای مامان و بابامو آسمونی کردم فعلا مامانم وقت نداره از خاله ندا خواستم عکس منو بذاره انشالله مامانم زود زود خوب بشه عکسهای خوشگلم را بذاره   امضا : آیلین   ...
13 بهمن 1392

بخشی از عکسهای سیسمونی

  شلف دیواری(مخصوص عروسکهای آیلین جون)      کمد ویترینی   تخت خواب آیلینم از این سو تخت خواب آیلینم از این سو   تخت خواب آیلینم از یه سوی دیگه   ...
2 بهمن 1392

برخی از تصاویر کادوهای روز جشن سیسمونی

امیرعلی با عروسکش     کت خوشگله که خاله ندا زحمت کشیده   این دوچرخه را هم خاله محدثه خریده با اینکه اون روز تو امنحانات بود و حضور نداشت   محمدحسین و عروسکی که به قول خودش واسه آجیش گرفته   این خانوم خنده رو نگار خانومه با چرخ خیاطی    زینب دختری پر از احساس ناب(با کادو عمه مریم عکس گرفته) ای خدا خدا     اینم زهرا خانوم که چادر و سجاده واسه دخترم گرفته   این سری جهیزیه از طرف خاله حمیده و دایی محمود   سرهمی از طرف خاله الهام و عمو محمد ...
2 بهمن 1392

قسمت دوم وسایل آیلین

گیره سرهای دست ساز با کمک خاله جون        شال و کلاه خوشگل مامان جون زحمت کشیده بافته   این عروسک خوشگله رو امیرعلی عزیز خاله واسه آیلینم گرفته     ...
21 دی 1392

بدون عنوان

دیروز 14/10/92 نوبت دکتر داشتم بعد 2.30 نشستن بالاخره نوبتم شد و خانم دکتر بعد از معاینه گفت خدا رو شکر همه چیز خوبه ازش خواستم آزمایش gbs  برام بنویسه گفت نیاز نیست. به قول بابا خودم یه پا دکتر شدم  هی تز می دم هفته دیگه بیا تا معاینه نهایی را داشته باشیم ...
15 دی 1392

دماغم چاقه کیفم کوکه

شکم مامانی داره خیلی بزرگ میشه فکر کنم جات تنگه که وقتی حرکت می کنی مامانی هم یه تکون می خوره نشستن برام سخت شده بعضی روزا دماغم چاق میشه و کیفم کوک میشه قربون چشات خوب رشد کن و راحت به دنیا بیا دارم کم کم اتاقت را کامل میکنم تخت و کمدت اومده به زودی عکساشو می زارم چون واقعا وقت نمیکنم از این ور کارای مختلف اداره ، از این ور کلاسای دانشگام و امتحانای عملی حسابی سرم شلوغه   ...
1 دی 1392

مشکل اسم

نفس مامان هنوز با بابایی به توافق واسه اسمت نرسیدیم خداکنه بتونیم یه اسم در شأنت واسط انتخاب کنیم همه سایت رو زیر رو کردم من با این همه وسواس که برای خرید وسایلت دارم ، اسمت که هیچی ...
19 آبان 1392

ازت ممنونم که بهم دختر دادی

دختر داشتن یعنی کمدی پر از دامن های رنگی چین چینی دختر داشتن یعنی اتاقی پر از عروسکای ریز و درشت که هروقت میری تو اتاق یه تیکه اش بره زیر پات و نفست ببره دختر داشتن یعنی یه میز توالت بنفش پر از کش های رنگی رنگی دختر داشتن یعنی رنگ زندگیت صورتی و بنفش دختر داشتن یعنی پچ پچ های آخر شب مادر و دختری توی یه تخت کوچیک صورتی دختر داشتن یعنی لاک های رنگی دختر داشتن یعنی تتوهای رنگ به رنگ روی بازو دختر داشتن یعنی رقص ، قر ، خنده های از ته دل ، موهای بلند ، دامن های زیبا ، کمد پر از لباس ، ناخن های لاک زده ، عروسکهای ریز و درشت ، میزتوالت پر از گل سر و گوشواره و .... دختر داشتن یعنی عشق در یک کلام ازت ممنون...
8 آبان 1392

انتظار

دختر خوشگلم نفسم چند روزی که خیلی دلم برات تنگ شده دوست دارم زودتر ببنمت و بگیرمت تو بغلم و فشارت بدم عزیز مامان بابا جون هم خیلی دوست داره زودتر ببنت همش می پرسه کی وقتش میشه؟؟  
28 مهر 1392